این روزها انقدر حجم دلتنگی زیاد است
نمی دانم به کجا و به چه کسی پناه ببرم؟
هر روزعمق باتلاق زیاد تر می شود
و خارج شدن از آن به نظر محال می رسد
باورمنمی شود این من هستم؟
آن همه آرزو و رویا چه شد؟
از آن هم آرزو و رویا فقط کابوسهای شبانه باقی مانده
کابوسهایی که حتی بیداری همراهم است.
این روزهای تباهی بدجور هوس مرگ کردم طوری که هر روز مرگم را می بینم.....